سید محمد حسن بجنوردی
آیت الله سید حسن موسوی بجنوردی (۱۳۹۵-۱۳۱۶ ق)، فقیه و اصولی شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانى است. او خود از مدرسان بزرگ حوزه نجف بود و سید محمدتقى حکیم و سید جلال الدین آشتیانى از جمله شاگردان او هستند. از آیت الله بجنوردی آثار مهمى در فقه، اصول و... مانند «القواعد الفقهیه» و «منتهى الاصول» بر جای مانده است.
نام کامل | سید حسن موسوی بجنوردی |
زادروز | ۱۳۱۶ قمری |
زادگاه | بجنورد |
وفات | ۱۳۹۵ قمری |
مدفن | نجف، حرم امام علی علیه السلام |
اساتید |
سید ابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا محمدحسین نائینی،... |
شاگردان |
شیخ محمدرضا مظفر، سید محمدتقى حکیم، شیخ محمدتقى جعفری، سید جلال الدین آشتیانى،... |
آثار |
القواعد الفقهیه، منتهى الاصول، ذخیرة العباد لیوم المعاد، قولنا فى الحکمة،... |
محتویات
ولادت و نسب
سید محمدحسن موسوی بجنوردی در سال ۱۳۱۰ یا ۱۳۱۶ قمری در یکى از روستاهای بجنورد در خانوادهای از سادات به دنیا آمد؛ پدرش سید آقا بزرگ، نسب به سید ابراهیم مُجاب، نواده امام موسى بن جعفر علیه السلام مىرساند.
تحصیلات و استادان
سید حسن بجنوردی پس از تحصیل مقدمات در بجنورد، برای تکمیل آموختههای خود در ۱۴ سالگى راهى مشهد شد و بزودی به محفل درس میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری راه یافت و در ادب عربى و فارسى بهرهای وافر گرفت و همزمان به فراگیری ریاضیات نیز همت گمارد. افزون بر آن، در دروس سطوح فقه و اصول شرکت جست؛ از حاج آقا محمد آقازاده (فرزند آخوند خراسانى) اصول و از حاج آقا حسین قمى و حاجى فاضل خراسانى (که از شاگردان میرزای شیرازی بودند)، فقه آموخت.
وی در عرض علوم منقول، به فراگیری علوم معقول نیز همت گماشت و افزون بر حاجى فاضل خراسانى، از آقا بزرگ شهیدی که از بازماندگان حکما در حوزه مشهد بودند، حکمت آموخت و با مشربهای گوناگون فلسفى از مشاء و اشراق و حکمت متعالیه آشنایى عمیق یافت. همچنین از حاجى فاضل در برههای افزون بر ۱۰ سال، تفسیر و فقه نیز فراگرفت. گفتنى است که هانری کربن در معرفىِ بازماندگان حلقههای حکمت در مشهد و یادکردی از حاجى فاضل و آقا بزرگ، از شاگردان آنان به بجنوردی اشاره کرده و او را میراث بری توانا برای حلقههای حکمت خراسان شمرده است.
بجنوردی در ۱۳۴۰ق، با تأکید استادش حاجى فاضل به منظور تکمیل آموختههای خود راهی نجف شد و بىدرنگ به محفل درس بزرگانى چون آقا ضیاء عراقى، محمدحسین نائینى و سید ابوالحسن اصفهانى راه یافت. وی علاوه بر رابطه علمى که با سید ابوالحسن اصفهانى داشت، با نوه دختری او ازدواج کرد.
تدریس و شاگردان
سید حسن بجنوردی خود از مدرسان توانای حوزه مشهد در علوم معقول و منقول بود؛ از شاگردان او در این دوره کسانى چون بدیع الزمان فروزانفر و محمود شهابى درخور یاد کردند.
بجنوردی از اوان ورود به نجف، همزمان به تدریس سطوح فقه و اصول نیز اشتغال داشت و پس از درگذشت استادش آقا ضیاء، در سطحى محدود تدریس خارج اصول را آغاز کرد. وی پس از درگذشت سید ابوالحسن اصفهانى، مسجد شیخ طوسى را که نماد قدمت حوزه نجف بود، به عنوان محل القای دروس خود برگزید و رسماً به درس خارج فقه و اصول اشتغال ورزید. او درس را به عربى مىگفت و به همین سبب، محفل او برای طلاب عرب زبان نیز جاذبه داشت.
در شمار شاگردان او مىتوان کسانى چون شیخ محمدرضا مظفر، سید یوسف حکیم، سید محمدتقى حکیم، سید محمدعلى قاضى طباطبایى، شیخ محمدتقى جعفری، شیخ عبداللطیف حائری تنکابنى، سید محمد کلانتر، شیخ عبدالله بروجردی، شیخ على کاشف الغطاء، سید موسى بحرالعلوم، سید هادی تبریزی، شیخ حسین وحید خراسانى، سید جلال الدین آشتیانى و فرزندان او سید مهدی بجنوردی و سید محمد بجنوردی را نام برد.
بجنوردی افزون بر فقه و اصول، در دیگر رشتههای منقول از تفسیر و درایه و رجال نیز تبحر داشته و در زمینه معقول نیز بىتردید وی از رجال شاخص حوزه نجف بوده است؛ اما با این که در برخى از منابع سخن از آن رفته که وی در نجف به تدریس فلسفه نیز اشتغال ورزیده است، آشتیانى تصریح مىکند که وی در مقام تدریس متمحض در فقه و اصول بوده و افادات او در فلسفه به جلسات بحث و گفتگو اختصاص داشته است.
بجنوردی درباره آموزش خارج فقه، نسبت به شیوه رایج در حوزه انتقاد داشت و بر این باور بود که روش معمول تنها در مدتى دراز قادر است به طور تجربى توانایى استنباط را در طالب پدید آورد و اگر شیوه آموزش به گونهای تغییر یابد که به جای بررسى فروع، قواعد را با ذکر مصادیق و به شیوهای استدلالى به طالب آموزش دهند، ملکه استنباط در زمانى کوتاهتر قابل دستیابى خواهد بود. این اندیشه او نه تنها زمینه ساز و شالوده کتاب القواعد الفقهیه او بود، بلکه در نحوه طرح مباحث در منتهى الاصول او نیز تأثیری بسزا داشت.
این نواندیشى بجنوردی در آموزش معارف دینى در تشویق او نسبت به کوشش برخى شاگردانش در تأسیس «دانشگاه دینى نجف» (جامعة النجف الدینیة) نیز بازتاب یافتهاست.
آثار و تألیفات
آیت الله بجنوردی افزون بر نواندیشى در زمینه آموزش، در تدوین آثار نیز، روشهای نوین، به ویژه مستندسازی را مىپسندید و نسبت به انتشار متون با شیوههای جدید تحقیق برخوردی مشوقانه داشت. برخی از آثار او عبارتند از:
- القواعد الفقهیة: در قواعد فقه که افزون بر جامعیت آن در گردآوری قواعد، در کیفیت بحث نیز روشى متفاوت با کتب پیشین قواعد فقه داشته است. مؤلف در این اثر نخست به مستندات و دلالت هر قاعده پرداخته و سپس به بررسى مصادیق کاربردی آنها روی آورده است. از مجموعه ۱۲ جلدی این کتاب، ۷ جلد آن مشتمل بر ۶۴ قاعده فقهى در نجف (۱۳۸۹ق)، بار دیگر به کوشش محمد مهریزی و محمدحسین درایتى در قم (۱۳۷۷ش) به چاپ رسیده است.
- منتهى الاصول، در بردارنده یک دوره از مباحث اصول که در دو مجلد در نجف (۱۳۷۹ق) به چاپ رسیده است؛ جلد اول این اثر مشتمل بر مباحث الفاظ و جلد دوم، مشتمل بر بحث اصول عملیه است و مؤلف در آن از ذکر مسائل اصولى کم اهمیت صرفنظر کرده، تنها به مسائل حساس و بحث انگیز پرداخته است.
- ذخیرة العباد لیوم المعاد، رسالهای عملیه که در ۱۳۷۵ق در نجف به چاپ رسیده است.
- قولنا فى الحکمة، که حاشیهای است بر «اسفار» صدرالدین شیرازی.
- رسالهای فقهى در رضاع
- رسالهای اصولى در اجتماع امر و نهى
- حواشى بر رساله عملیه العروة الوثقى از سید کاظم یزدی.
- حواشى بر رساله عملیه وسیلةالنجاة از سید ابوالحسن اصفهانى.
- تقریر بخشى از مباحث خارج فقه او توسط شمسالدین واعظى با عنوان «الاشارات الى مدارک الاحکام» در نجف، انتشار یافته است.
دیدگاههای علمی
آیت الله بجنوردی در دو اثر اصلى خود -القواعد الفقهیه و منتهى الاصول- ضمن تحلیل دیدگاههای شیوخ متقدم چون شیخ انصاری و آخوند خراسانى و نیز استادان بىواسطهاش، همواره به داوری و نقد آراء نیز توجه داشته و در بسیاری از مسائل، دیدگاههایى جدید ارائه کرده است؛ از جمله دیدگاههای اصولى جالب توجه بجنوردی، برداشت او درباره چیستىِ علم اصول است؛ وی در گفتاری درباره موضوع علم اصول که مورد مناقشه بین اصولیان پیشین بود، یادآور مىشود که برخى از علوم اساساً دانش هایى جامع مسائل متشتت با موضوعات مختلفند که تنها به سبب اشتراک در غرض گرد هم آمدهاند و دانش اصول فقه از همین قسم است. در باب اصول عملیه، از جمله نظریات او آن است که «حکومتِ» اصول همانند «حکومتِ» ادله امارات، حکومتى ظاهری و نه واقعى است.
در حوزه فقه، وی بر اهمیت عُرف تکیهای ویژه داشت و این گرایش به اشکال گوناگون در نظریات او نمود یافته است؛ از جمله باید به دیدگاههای او مبنى بر عرفى بودن اصطلاحات فقهى، حتى فقه عبادات جز در دامنهای محدود یا به دیدگاه او درباره امارات شرعى مبنى بر این که این امارات همه از مواردی هستند که نزد عقلا به عنوان اماره پذیرفته شدهاند، اشاره کرد.
از جمله نمودهای دوری از شکلگرایى و رویآوری به معناگرایى در فقه بجنوردی، بابى است که او درباره «مشکک» بودن احکام شرعى اعم از حرمت و وجوب گشوده است؛ اگر چه وی مجال بسط این اندیشه را نیافته، اما آن را به عنوان زمینهای برای حل تعارض ادله مطرح کرده است.
بجنوردی افزون بر بحث مبسوط خود درباره قواعد فقه، از آن روی که قواعد را اساس فقاهت مىشمرده است، به رابطه میان قواعد و موارد تعارض آنها - از جمله به مسأله تعارض ضررین - نیز توجهى ویژه داشته و در جای جای القواعد الفقهیه به بررسى موارد آن و ارائه راهحلهایى پرداخته است.
وی گاهی در ماهیت برخى قواعد، ریزبینی هایى داشته است که از آن جمله باید به اندیشه او مبنى بر امتنانى بودن قاعده لاحرج و ثمرات فقهى آن اشاره کرد.
بجنوردی در بحث خود درباره حکومت یا ورود امارات بر اصول عملیه، از آن رو که دست کم بخشى از قواعد فقهى را از مقوله امارات مىشمرد، این قواعد را بر همه اصول عملى اعم از تنزیلى و غیرتنزیلى حاکم دانسته است؛ سخن وی بر این پایه استوار است که با قیام اماره، موضوع اصل عملى در عالم تعبد منتفى مىگردد، نه در حقیقت و واقع، چون رفع حقیقى موضوع اصول عملى که شک در آن اخذ شده است، تنها با علم وجدانى حقیقى ممکن مىگردد و علم تعبدی که از طریق امارات حاصل مىشود، شک را تعبداً و نه حقیقتاً رفع مىکند.
وفات
آیت الله بجنوردی در ۲۰ جمادی الثانی ۱۳۹۵ قمری در نجف اشرف وفات یافت و پیکرش در جوار مرقد امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در مقبره سید ابوالحسن اصفهانى به خاک سپرده شد.
منابع
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۱، مدخل "بجنوردی" از احمد پاکتچى تاریخ بازیابی: ۱۳ اسفند ۱۳۹۱.